افراد در مقاطع مختلف زندگي با سختيها و مشكلات زيادي روبرو ميشوند و بعضي از آنها به خاطر سختيها و مشكلات طاقت خود را از دست داده و لب به شكايت باز ميكنند و بارها با خود ميگويند: خدايا از ميان اين همه آدم، چرا من؟ و اين سؤالي است كه در هر ثانيه انسانهاي زيادي از خداوند ميپرسند كه خدايا چرا من؟
براي اينكه پاسخ خداوند متعال را به اين هزاران پرسش بدانيم مقدمه زير ميتواند كمك بسياري به ما بكند:
از گوشه و كنار خبرهاي زيادي را در مورد ورزشكاراني ميشنويم كه سالها مسابقه داده اند و حتي يك روز هم طعم شيرين پيروزي را تجربه نكردهاند, اما آنقدر در برابر مشكلات و شكست ها ايستادگي كرده اند تا پيروزي را در آغوش كشيده و قله شيرين پيروزي را فتح كرده اند.
در تولد نوزاد هم ماجرا به همين صورت است: نوزاد كه يكي از ارزشمند ترين هديههاي خداوندي به پدر و مادر است وقتي به مادر داده ميشود كه استقامت و صبر و شكيبايي او مورد ارزيابي قرار گرفته شود و درد و رنج طولاني و فوق العاده اي رو سپري كند و حال وقتي از مادران پرسيده ميشود ميگويند: آري ارزش آن همه درد و رنج و مشقت را داشت.
قانون طلايي زندگي
آري يك قانون طلايي در زندگي وجود دارد كه درست قبل از يك پيروزي بزرگ همه چيز تيره و تار و نااميد كننده به نظر ميرسد. شخصي كه سالها صبر و استقامت از خود نشان داده بود , ميگفت من وقتي به موفقيت رسيدم كه درست در لبه پرتگاه نااميدي بودم درست در وسط طوفانهاي يأس گرفتار شده بودم كه ناگهان اوضاع تغيير كرد و خورشيد اميد و موفقيت در زندگي من طلوع كرد.
زندگي هميشه اين گونه است كه سردترين و تاريكترين لحظهها درست قبل از طلوع و تابش آفتاب است و اگر از خود كمي صبر نشان بدهيم آن وقت است كه به سرازيري موفقيت و خوشبختي ميرسيم.
داستان زندگي علامه طباطبايي شاهد خوبي بر اين مدعاست, چنانچه خود علامه از دوران زندگي و اوايل تحصيل ميگويد:
(در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم , علاقه زيادي به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روي هر چه ميخواندم نميفهميدم و چهار سال به همين نحو گذراندم. پس از آن يكباره « عنايت خدائي» دامنگيرم شد و در خود يك نوع شيفتگي و بيتابي نسبت به تحصيل كمال حس نمودم به طوري كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريبا هيجده سال طول كشيد، هرگز نسبت به تعليم و تفكر احساس خستگي نكردم.(1)
زندگي هميشه اين گونه است كه سرد ترين و تاريكترين لحظهها درست قبل از طلوع و تابش آفتاب است و اگر از خود كمي صبر نشان بدهيم آن وقت است كه به سرازيري موفقيت و خوشبختي ميرسيم
داستان اديسون اين مخترع بزرگ نيز به خوبي ميتواند اين قانون زندگي را بيان كند:
وقتي او به خاطر فهم اندك از دوس , از مدرسه اخراج ميشود و دوران نوجواني را با كارهايي چون فروختن ساندويچ و آب نبات در كنار ريل قطار و يا سبزي فروشي گذراند, و بعد از مدت كمي شنوايي خود را از دست ميدهد اما با وجود اين اتفاقات كه ميتواند هر كسي را به طور كلي از زندگي نااميد كند نه تنها نااميد نشد بلكه سعي و تلاش خود را روز افزون كرد و توانست نام خود را به عنوان يكي از بزرگترين مخترعين جهان ثبت كند.(2)
يكي ديگر از افرادي كه در زندگي خود موفقيتهاي زيادي را بدست آورد استيو جابز است كه چند روزي بيش نيست كه از مرگ او ميگذرد, شخصيتي كه در طول زندگاني خود با كوه مشكلات دست و پنجه نرم كرد, او در سخنراني معروف خود در دانشگاه آكسفورد در مورد مشكلات و سختيهاي خود اين گونه ميگويد:
(از همان ابتداي تولد، مادرم من را به خانوده ديگري واگذار كرد تا مرا بزرگ كنند, در هفده سالگي به دانشگاه رفتم اما بعد از شش ماه به خاطر مشكلات مالي از دانشگاه بيرون آمدم ,فقط به اين دليل كه والدين من نميتوانستند خرج تحصيل مرا فراهم كنند, بعد از بيرون آمدن از دانشگاه هيچ چيز براي من عادي نبود, بطريهاي خالي كوكا را جمع ميكردم تا بتوانم با پول كمي كه در قبال آنها ميگيرم غذايي تهيه كنم ,شبها كف اتاق دوستانم ميخوابيدم ,زماني كه تنها بيست سال داشتم ,شركت اپل را در زير زمين خانه مادربزرگم تاسيس كردم و بعد از ده سال تلاش و كوشش اين شركت به يكي از بزرگترين شركتهاي مطرح دنيا تبديل شد كه دو ميليارد دلار سرمايه و بيش از چهار هزار نفر كارمند داشت اما مدتي نگذشت كه باز از آنجا اخراج شدم .
اخراج من از اپل باعث شد كه در طي پنج سال دو شركت ديگر تاسيس كنم و بعد از مدتي اپل يكي از آن دو شركت را خريداري كرد و من دوباره به اپل برگشتم. اگر از دانشگاه بيرون نمي آمدم نميتوانستم اپل را تاسيس كنم و اگر از اپل اخراح نميشدم نميتوانستم دو شركت مطرح ديگر را تاسيس كنم. (3)
و سرانجام وي تمامي موفقيتها ي خود را مديون مشكلات و سختيها و استقامتي كه در قبال آنها داشت ميداند.
وقتي ما علت وجودي سختيها و مشكلات را در زندگي بررسي ميكنيم , متوجه ميشويم كه زندگي تا حد زيادي براي ما شيرين و لذت بخش ميشود, وقتي درك كنيم اوضاع از چه قرار است و قانون زندگي چه طور اجرا ميشود, در حقيقت يك گام به جلو ميداريم و سختيها و مشكلات را با جان و دل ميخريم و پذيراي آنها هستيم .
قانون زندگي به ما ميگويد كه هميشه سختيها و مشكلات, دايمي و هميشگي نيست و اگر مدتي با آنها دست و پنجه نرم كنيد مسلما مشكلات تمام ميشود و روزگار خوشي براي شما رقم خواهد خورد .
پاسخ خداوند به اين پرسش
خداوند متعال وقتي در آيات الهي از سختيها و مشكلات و در مقابل پيروزيهاي انسان سخن به ميان ميآورد اين قانون طلايي زندگي را براي ما به خوبي بيان ميكند كه مشكلات و سختيها هميشه يك سوم از زندگي انسان را تشكيل ميدهد و اگر بتوانيم آنها را به خوبي پشت سر بگذاريم ,دو سوم ديگر زندگي را پيروزيها و موفقيتها رقم خواهند زد و اصلا مشكلات و سختيهاست كه انسان را به پيروزيهاي بزرگ ميرساند و هيچ كسي را در تاريخ نميتوان يافت كه بدون تلاش و كوشش و استقامت در برابر سختيها به پيروزي رسيده باشد .
وقتي در آيات الهي دقت ميكنيم مشاهده ميكنيم كه واژه "عسر" فقط دوازده مرتبه در قرآن به كار رفته است,اما وقتي كلمه "يسر" را نگاه ميكنيم ميبينيم كه سي و شش مرتبه در قرآن بكار رفته است و اين يعني هميشه مشكلات يك سوم آسانيهاست و اين سنت الهي است كه به دنبال هر سختي رفاه و آساني را قرار ميدهد آنجا كه ميفرمايد :
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ : و حتما شما را به اندكي از ترس و گرسنگي و كاهشي از مالها و جانها و محصولات (درختان، يا ثمرات زندگي از زن و فرزند) آزمايش خواهيم نمود و شكيبايان را مژده ده . (4)
گاهي زندگي با آجر به سر شما ميكوبد اما در برابر مشكلات زندگي تنها كساني ميتواند سرافراز بيرون بيايند كه صبر و استقامت داشته باشند.
اينجاست كه خداوند متعال به همه انسانها با تاكيد بشارت و مژده ميدهد: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا: پس (بدان كه) مسلما با هر دشواري آساني است.)(5)
و اينجاست كه با تمام وجود در مييابيم كه: پايان شب سيه سفيد است .
پي نوشت ها :
1) جرعههاي جانبخش فرازهائي از زندگي علامه طباطبائي
2) كتاب شرح حال و آثار يكصد نفر از موثرترين شخصيتهاي تاريخ جهان
3) سخنراني استيو جابز در جشن فارغ التحصيلان دانشگاه آكسفورد
4) بقره 155
5) انشراح 5
برچسبها: